دیکشنری
داستان آبیدیک
Whit
hwɪt
فارسی
1
عمومی
::
اندك، هیچ، خرده، ذره، ابدا، تكه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
WHISTLE
WHISTLE AT
WHISTLE BLOWER
WHISTLE BLOWERS
WHISTLE DIXIE
WHISTLE FLUTE
WHISTLE FOR
WHISTLE IN THE DARK
WHISTLE STOP
WHISTLEBLOWER
WHISTLEBLOWING ALLEGATION
WHISTLEBLOWING REPORT
WHISTLEBLOWING RETALIATION
WHISTLEBLOWING SYSTEM
WHISTLER
WHIT
WHITE
WHITE A
WHITE ANGULAR DEPENDENCY
WHITE ANT
WHITE AS A GHOST
WHITE AS A SHEET
WHITE AS SNOW
WHITE AS THE DRIVEN SNOW
WHITE BASIL SEEDS
WHITE BEARD
WHITE BELLEBORE
WHITE BLOOD CELL
WHITE BLOOD CELLS
WHITE BOOK
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید