دیکشنری
داستان آبیدیک
Wiggle
wɪgəl
فارسی
1
عمومی
::
تكان دادن، لوشیدن، وول خوردن، لولیدن، جنبیدن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
WIDTH WAY
WIDTHWAYS
WIELD
WIELDY
WIENER
WIENERWURST
WIFE
WIFEHOOD
WIFELESS
WIFELIKE
WIFELY
WIG
WIG OUT
WIGAN
WIGEON
WIGGLE
WIGGLE OUT OF
WIGGLER
WIGHT
WIGMAKER
WIGWAG
WIGWAM
WILCO
WILD
WILD ABOUT
WILD AND WOOLLY
WILD ASS
WILD BASIL
WILD BEAST
WILD BEASTS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید