Withered

wɪðəɹd


فارسی

1 عمومی:: پلاسیده‌، پژولیده‌، چروك‌ خورده‌ (از، خشكیده‌، پژمرده‌

شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code