abandoned

əbændənd


فارسی

1 عمومی:: تسلیم‌ هوی‌ و هوس‌ شده‌، مهجور، فاسد، واگذارده‌، متروك‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code