دیکشنری
aboveground
əbʌvgɹa͡ʊnd
فارسی
1
عمومی
::
در بالای سطح زمین، (مج) در قید حیات
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ABOVE GRADE
ABOVE GROUND
ABOVE HUCKLEBERRY
ABOVE MENTIONED
ABOVE NAMED
ABOVE NOTED
ABOVE PAR
ABOVE REPROACH
ABOVE RUBIES
ABOVE SAID
ABOVE SUSPICION
ABOVE THE EARTH
ABOVE THE LAW
ABOVE THE LINE
ABOVEBOARD
ABOVEGROUND
ABOVESTAIRS
ABRAAM
ABRACADABRA
ABRADANT
ABRADE
ABRADENT
ABRAHAM
ABRAHAN'S BALM
ABRANCHIAL
ABRANCHIATE
ABRASION
ABRASION CORROSION
ABRASION RESISTANCE
ABRASIVE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید