absolve

æbzɔlv


فارسی

1 عمومی:: عفو كردن‌، بخشیدن‌ (گناه‌)، كسی‌ را از گناه‌، امرزیدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to pronounce clear of guilt or blame: The evidence now absolved him of all guilt.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code