دیکشنری
داستان آبیدیک
accordantly
əkɔɹdɪntli
فارسی
1
عمومی
::
موافق، چنانكهجورباشد، بطور، یامطابق
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ACCOMPANY WITH
ACCOMPANYING
ACCOMPLICE
ACCOMPLISH
ACCOMPLISHABLE
ACCOMPLISHED
ACCOMPLISHER
ACCOMPLISHMENT
ACCOMPLISHMENTS
ACCOMPT
ACCORD
ACCORD IMPLEMENTATION GROUP
ACCORD WITH
ACCORDANCE
ACCORDANT
ACCORDANTLY
ACCORDING
ACCORDING AS
ACCORDING TO
ACCORDING TO ALL ACCOUNTS
ACCORDING TO HIS VER
ACCORDING TO HOYLE
ACCORDING TO OWN LIGHTS
ACCORDINGLY
ACCORDION
ACCORDIONIST
ACCOST
ACCOUCHEMENT
ACCOUCHEUR
ACCOUCHEUSE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید