دیکشنری
داستان آبیدیک
acquiescently
əkwiɛsəntli
فارسی
1
عمومی
::
ازروی تسلیم، بارضایت
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ACOUSTICS
ACPO
ACQUA DI GIO BY GIORGIO ARMANI
ACQUAINT
ACQUAINT WITH
ACQUAINTANCE
ACQUAINTANCESHIP
ACQUAINTED
ACQUAINTED WITH
ACQUAINTEDNESS
ACQUEST
ACQUIESCE
ACQUIESCE TO
ACQUIESCENCE
ACQUIESCENT
ACQUIESCENTLY
ACQUIRABILITY
ACQUIRABLE
ACQUIRE
ACQUIRE A TASTE FOR
ACQUIRE ITEMS
ACQUIRE TROOP EXPANSION BUFF
ACQUIRED
ACQUIRED HEARING
ACQUIRED IMMUNE DEFICIENCY SYNDROME
ACQUIRED TASTE
ACQUIREE
ACQUIREMENT
ACQUIRER
ACQUIRER BANK
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید