adjutor

əd͡ʒutəɹ


فارسی

1 عمومی:: مددكار، معین‌، دستگیر، یاور، كمك‌، یار

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code