دیکشنری
داستان آبیدیک
airing
ɛɹɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
هواخوری، بادادن، خشك كردن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
AIRDROME
AIRDROP
AIRDROP PLATFORM
AIREDALE
AIRFARE INCLUDED
AIRFIELD
AIRFLOW
AIRFOIL
AIRFRAME
AIRFREIGHT
AIRGLOW
AIRHEAD
AIRHEAD LINE
AIRILY
AIRINESS
AIRING
AIRLESS SPRAY
AIRLIFT
AIRLINE
AIRLINER
AIRLOCK
AIRMAIL
AIRMAN BASIC
AIRMANSHIP
AIROMETER
AIRPLANE
AIRPORT
AIRPOST
AIRSCREW
AIRSEAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید