دیکشنری
alimentative
æləmentətɪv
فارسی
1
عمومی
::
غذادهنده، ارزاقی، غذایی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ALIGHT
ALIGHT FROM
ALIGHT ON
ALIGN
ALIGN WITH
ALIGNED
ALIGNER
ALIGNMENT
ALIKE
ALIKE AS PEAS IN A POD
ALIMENT
ALIMENTAL
ALIMENTARY
ALIMENTARY CANAL
ALIMENTATION
ALIMENTATIVE
ALIMENTIVENESS
ALIMOHIT
ALIMONY
ALINE
ALIPHATIC
ALIQUANT
ALIQUOT
ALITERARY PRODUCTION
ALIUNDE
ALIVE
ALIVE AND KICKING
ALIVE AND WELL
ALIVE TO
ALIVE WITH
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید