دیکشنری
ambs ace
æmbz e͡is
فارسی
1
عمومی
::
چیزبیبها، بدبختی، دوخال، بدنقشی، دوكور
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
AMBITIOUSLY
AMBITIOUSNESS
AMBITUS
AMBIVALENCE
AMBIVALENT
AMBIVERSION
AMBIVERT
AMBLE
AMBLE ALONG
AMBLER
AMBLYOPIA
AMBO
AMBROSIA
AMBROSIAL
AMBRY
AMBS ACE
AMBSACE
AMBULANCE
AMBULANCE CHASER
AMBULANT
AMBULATE
AMBULATION
AMBULATORY
AMBULATORY PATIENT
AMBULATORY SURGERY
AMBUSCADE
AMBUSH
AMBUSH STRATEGY
AMEBA
AMEBAN
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید