داستان آبیدیک

amorphous

əmɔɹfəs


فارسی

1 عمومی:: بی شکل، بی‌ شكل‌، بی‌ نظ‌م‌، بدون‌ تقسیم‌ بندی‌، غیر متبلور، غیر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. lacking definite form, shapeless: Scientists try to determine what is that amorphous mass.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code