دیکشنری
apery
e͡ipəɹi
فارسی
1
عمومی
::
میمون صفتی، بوزینه خویی، كارهایبوزینهوار، تقلید
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
APARTMENT BUILDING
APARTMENTAL
APATHETIC
APATHY
APATITE
APE
APEAK
APELIKE
APENEUSTIC RESPIRATION
APEO4 CAREER
APERCU
APERIENT
APERIODIC
APERITIF
APERTURE
APERY
APETALOUS
APEX
APEX OF SACRUM
APEX SEAL
APHAERESIS
APHASIA
APHELION
APHID
APHIS
APHLOGISTIC
APHONIA
APHONIC
APHORISM
APHORIST
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید