دیکشنری
applicatory
æplɪke͡itəɹi
فارسی
1
عمومی
::
قابل اجراء، مناسب، اعمال شدنی، عملی، قابل اطلاق
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
APPLICATION FORM
APPLICATION GRAPH
APPLICATION IMPLEMENTATION METHOD
APPLICATION ORIENTED
APPLICATION PACKAGE
APPLICATION PROGRAM
APPLICATION PROGRAMMER
APPLICATION PROGRAMMING INTERFACE
APPLICATION PROGRAMMING INTERFACE (API)
APPLICATION SESSION
APPLICATION SPECIFIC
APPLICATION TIER
APPLICATIONS PROGRAMMER
APPLICATIVE
APPLICATOR
APPLICATORY
APPLIED
APPLIED BEHAVIOR ANALYSIS
APPLIED COMPARATIVE STATICS
APPLIED GEOGRAPHY
APPLIED MATHEMATICS
APPLIED OR MIXED
APPLIED OVERHEAD
APPLIED PROBABILITY
APPLIED RESEARCH AND DEVELOPMENT
APPLIED SEISMOLOGY
APPLIED STATISTICS
APPLIER
APPLIQUE
APPLY
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید