دیکشنری
داستان آبیدیک
appositely
əpɔzɪtli
فارسی
1
عمومی
::
بجا، بطورمناسب
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
APPLYING OVERHEAD TO PRODUCTION
APPOINT
APPOINT TO
APPOINTED
APPOINTED AGENT
APPOINTED LORD {0} AS {1}
APPOINTEE
APPOINTIVE
APPOINTMENT
APPOINTOR
APPORTION
APPORTION OUT
APPORTIONMENT
APPOSE
APPOSITE
APPOSITELY
APPOSITENESS
APPOSITION
APPOSITIONAL
APPOSITIONALLY DEFIANT
APPOSITIVE
APPOSITIVE COMPOUND
APPRAISABLE
APPRAISAL
APPRAISAL COST
APPRAISAL OR VALUATION SERVICES
APPRAISE
APPRAISE AT
APPRAISED VALUE
APPRAISEMENT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید