دیکشنری
apprise
əpɹa͡iz
فارسی
1
عمومی
::
(apprize=) (حق) براورد كردن، تقویم كردن، قیمت
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
APPRECIATION DIALOGUE
APPRECIATIVE
APPRECIATIVE INNOVATION
APPRECIATIVE INQUIRY
APPRECIATIVE LEADERSHIP
APPREHEND
APPREHENSIBLE
APPREHENSION
APPREHENSIVE
APPREHENSIVELY
APPREHENSIVENESS
APPRENTICE
APPRENTICE TO
APPRENTICESHIP
APPRESSED
APPRISE
APPRISE OF
APPRISED
APPRIZE
APPROACH
APPROACH ABOUT
APPROACH BEHAVIOR
APPROACH OF RESPONSE TO INTERVENTION
APPROACH SPEED
APPROACH VS AVOIDANCE
APPROACH PATH
APPROACHABILITY
APPROACHABLE
APPROACHING
APPROACHING TEMPERATURE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید