دیکشنری
داستان آبیدیک
aromatize
əɹoməta͡iz
فارسی
1
عمومی
::
عطر زدن، معطر كردن، (aromatise=) خوشبو ساختن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ARMY OPERATING CONCEPT
ARMY REGULATIONS
ARMY STORES
ARNICA
ARNOLD CHIARI MALFORMATION
AROINT
AROMA
AROMATHERAPY
AROMATHERAPY CANDLES
AROMATIC
AROMATIC VINEGAR
AROMATIC OIL
AROMATIC PLANTS
AROMATISE
AROMATIZATION
AROMATIZE
AROSE
AROUND
AROUND THE BEND
AROUND THE CORNER
AROUSAL
AROUSE
AROUSE FROM
AROUSED
ARPEGGIANDO
ARPEGGIATION
ARPEGGIATO
ARPEGGIO
ARQUEBUS
ARRACK
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید