داستان آبیدیک

arrogance

æɹəgəns


فارسی

1 عمومی:: نخوت‌، گستاخی‌، شدت‌ عمل‌، گردنفرازی‌، نخوت، تكبر، تکبر، خودبینی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. breathtaking, supreme | unconscious VERB + ARROGANCE have She had the arrogance to believe the law did not apply to her. | display, show

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code