دیکشنری
asphyxiate
æsfɪksie͡it
فارسی
1
عمومی
::
خفه كردن، خناق پیدا كردن، مختنق كردن
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ASPERSIVE
ASPHALT
ASPHALT CEMENT
ASPHALT CONCRETE
ASPHALT CONTACT ANGLE
ASPHALT CONTENT
ASPHALT PAVEMENT
ASPHALT PAVEMENTS
ASPHALT STABILIZED BASE
ASPHALTITE
ASPHALTUM
ASPHERIC
ASPHODEL
ASPHYXIA
ASPHYXIANT
ASPHYXIATE
ASPHYXIATING THORACIC DYSTROPHY
ASPHYXIATION
ASPIC
ASPIRANT
ASPIRATE
ASPIRATE ATTACK
ASPIRATION
ASPIRATIONAL GROUP
ASPIRATIONAL INTENT
ASPIRATOR
ASPIRE
ASPIRE TO
ASPIRER
ASPIRIN
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید