دیکشنری
داستان آبیدیک
assort
əsɔɹt
فارسی
1
عمومی
::
مناسب بودن، هم نشین شدن، طبقه بندی كردن، جور كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ASSOCIATION RIGHTS
ASSOCIATIONAL
ASSOCIATIVE
ASSOCIATIVE INTERCHANGE PATHWAY
ASSOCIATIVE MECHANISM
ASSOCIATIVE MEMORY
ASSOCIATIVE NETWORK
ASSOCIATIVE PATTERNS
ASSOCIATIVE PROCESSOR
ASSOCIATIVE PROPOSITIONAL EVALUATION
ASSOCIATIVE STOPAGE
ASSOCIATIVE VARIABLE
ASSOIL
ASSONANCE
ASSONANT
ASSORT
ASSORTED
ASSORTED COLORS
ASSORTED, MIXED SCENTS
ASSORTMENT
ASSSC
ASSUAGE
ASSUAGEMENT
ASSUASIVE
ASSUMABLE
ASSUMABLY
ASSUME
ASSUME A LOW PROFILE
ASSUME LIABILITY FOR
ASSUMED
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید