دیکشنری
aver
əvɜɹ
فارسی
1
عمومی
::
بطور قطع اظهار داشتن، اثبات، از روی یقین گفتن
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
AVAST
AVATAR
AVAUNT
AVE
AVENGE
AVENGER
AVENGING
AVENS
AVENTURIN
AVENTUS
AVENTUS BY CREED
AVENTUS CREED
AVENUE
AVENUE OF ESCAPE
AVENUSE
AVER
AVERAGE
AVERAGE (MEAN)(OF) PREDICTION ERROR(S)
AVERAGE ACCUMULATED EXPENDITURES
AVERAGE ANNUAL DAILY TRAFFIC
AVERAGE COST
AVERAGE COST PRICING
AVERAGE COST RETAIL
AVERAGE DEPRECIATION RATE
AVERAGE FIXED COST
AVERAGE FREQUENCY
AVERAGE INDEX
AVERAGE INVENTORY QUANTITY
AVERAGE LOSS
AVERAGE OUT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید