دیکشنری
داستان آبیدیک
avouch
əva͡ʊt͡ʃ
فارسی
1
عمومی
::
اطمینان دادن، اقرار كردن، اشكارا گفتن، تضمین كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
AVOIDANCE
AVOIDANCE BEHAVIOR
AVOIDANCE COPING STRATEGY
AVOIDANCE OF FORECLOSURE
AVOIDANCE REGULATION THEORY
AVOIDANT AND RESTRICTIVE FOOD INTAKE DISORDER
AVOIDANT BEHAVIOR
AVOIDANT PERSONALITY DISORDER
AVOIDING COSTLY MISTAKES
AVOIDING DISPUTE
AVOIDLESS
AVOIDS CASCADING ABORTS
AVOIRDUPOIS
AVOIRDUPOIS WEIGHT
AVON
AVOUCH
AVOUCHMENT
AVOW
AVOWAL
AVOWED
AVOWEDLY
AVULSE
AVULSION
AVUNCULAR
AWAIT
AWAKE
AWAKE FROM
AWAKE TO
AWAKEN
AWAKENED
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید