دیکشنری
داستان آبیدیک
basify
bəsɪfa͡i
فارسی
1
عمومی
::
قلیایی كردن، تبدیل به قلیا كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BASIC OF ACCOUNTING
BASIC PERIOD
BASIC POINT
BASIC PREMISES
BASIC PRICE
BASIC PSYCHOLOGICAL NEED THEORY
BASIC QUOTA
BASIC RISK
BASIC SALARY
BASIC SHIELD
BASIC, GENERAL COOKING
BASICALLY
BASICITY
BASICS
BASIFIXED
BASIFY
BASIL
BASIL WEED
BASILAR
BASILAR ARTERY
BASILIC OINTMENT
BASILIC VEIN
BASILICA
BASILICON
BASILISK
BASIN
BASIN AND RANGE REGION
BASIN ORIENTED
BASINED
BASIPETAL TRANSPORT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید