دیکشنری
bedel
bɪdəl
فارسی
1
عمومی
::
مامور، مستخدم )دراصطلاح دانشگاه ها(
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BED WIDTH
BEDABBLE
BEDAUB
BEDAZZLE
BEDAZZLEMENT
BEDBUG
BEDCHAMBER
BEDCLOTHES
BEDDER
BEDDING
BEDDING GROUND
BEDDING PLANE
BEDDING SIZE
BEDECK
BEDECK WITH
BEDEL
BEDELL
BEDEVIL
BEDEVILMENT
BEDEW
BEDFAST
BEDFELLOW
BEDGOWN
BEDIGHT
BEDIM
BEDIZEN
BEDLAM
BEDLAMITE
BEDLOAD TRANSPORT RATE,
BEDOUIN
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید