داستان آبیدیک

belly


فارسی

1 عمومی:: شكم‌ دادن‌ وباد كردن‌، شكم‌، ط‌بله‌

شبکه مترجمین ایران

2 ورزش و تربیت بدنی:: شکم نخ, شکم نخ ماهیگیری با پشه درنخ هایی که یک قسمتی از آن ها دوکی است که معمولا در بخش پیشین نخ این فرم وجود دارد به قسمت کلفت نخ می‌گویند شکم نخ . این نخ ها به ماری که حیوانی را بلعیده و قسمتی از بدنش متورم است مانند هستند.

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general:: noun stomach: She had a sharp pain in her belly.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. empty, full | flat | fat, pot Since he turned 30 he's started to develop a pot belly. | distended, swollen | beer (= a fat stomach from drinking too much beer) BELLY + VERB bulge | hang He's so fat, his belly hangs over his trousers. | swell PREP. in your ~ She felt the child in her belly kick.

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: see GO BELLY UP.

American Heritage Idioms


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code