دیکشنری
benday
bende͡i
فارسی
1
عمومی
::
جداكردن دومنطقه بوسیله ایجادشیار بین انها
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BEND ELBOW
BEND FORWARD
BEND IN
BEND ONE'S EAR
BEND ONE'S ELBOW
BEND OUT OF SHAPE
BEND OVER
BEND OVER BACKWARDS
BEND OVER BACKWARDS TO
BEND SINISTER
BEND TEST
BEND THE ELBOW
BEND THE LAW
BEND THE RULES
BEND WAVEGUIDE
BENDAY
BENDED KNESS
BENDER
BENDER VISUAL MOTOR GESTALT TEST
BENDERS DECOMPOSITION
BENDING MOMENT
BENDING STRENGTH
BENDON
BENE FEVDATORY
BENEATH
BENEATH CONTEMPT
BENEATH DIGNITY
BENEDICITE
BENEDICK
BENEDICT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید