دیکشنری
داستان آبیدیک
bestrew
bɛstɹu
فارسی
1
عمومی
::
ریختن (روی)، پاشیدن، پوشاندن، افشاندن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BEST THINGS IN LIFE ARE FREE
BESTEAD
BESTED
BESTIAL
BESTIALITY
BESTIALIZE
BESTIARY
BESTIR
BESTIR ONESELF
BESTOW
BESTOW ON
BESTOW UPON
BESTOWAL
BESTOWMENT
BESTOWON
BESTREW
BESTRIDE
BET
BET BOTTOM DOLLAR
BET DOLLARS TO DOUGHNUTS
BET LIFE
BET ON
BET ON THE WRONG HORSE
BET ONE'S ASS
BET THE FARM
BET WITH
BETA
BETA COEFFICIENT
BETA COORDINATOR
BETA DISTRIBUTION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید