دیکشنری
betweenwhiles
bitwinhwa͡ilz
فارسی
1
عمومی
::
(between times=) گاهگاهی، گاه وبیگاه
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BETWEEN JOBS
BETWEEN LIFE AND DEATH
BETWEEN OUR SELVES
BETWEEN PROJECTS
BETWEEN THE DEVIL AND THE DEEP BLUE SEA
BETWEEN THE LINES
BETWEEN THE SHEETS
BETWEEN WIND AND WAT
BETWEEN YOU AND ME
BETWEEN YOU AND ME AND THESE FOUR WALLS
BETWEEN YOU ME AND THE BEDPOST
BETWEENNESS
BETWEENNESS CENTRALITY
BETWEENNESSS
BETWEENTIMES
BETWEENWHILES
BETWIXT
BETWIXT AND BETWEEN
BETWIXT EDGE
BETWIXT SQUARE
BEVACIZUMAB
BEVAL
BEVEL
BEVEL GEARBOX
BEVELED EDGES
BEVERAGE
BEVERAGE DISPENSING EQUIPMENT ROOM
BEVY
BEVY OF BEAUTIES
BEWAIL
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید