دیکشنری
داستان آبیدیک
bewary
bəwɛɹi
فارسی
1
عمومی
::
بدگویی كردن از، راز كسی را از روی، متهم كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BETWIXT EDGE
BETWIXT SQUARE
BEVACIZUMAB
BEVAL
BEVEL
BEVEL GEARBOX
BEVELED EDGES
BEVERAGE
BEVERAGE DISPENSING EQUIPMENT ROOM
BEVY
BEVY OF BEAUTIES
BEWAIL
BEWARE
BEWARE OF HIM
BEWARE OF
BEWARY
BEWILDER
BEWILDERED
BEWILDERING
BEWILDERMENT
BEWITCH
BEWITCHERY
BEWITCHING
BEWITCHMENT
BEYOND
BEYOND (A) DOUBT
BEYOND A DOUBT
BEYOND A REASONABLE DOUBT
BEYOND BEARING
BEYOND COMPARISON
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید