دیکشنری
داستان آبیدیک
bismuth
bɪzməθ
فارسی
1
عمومی
::
بیسموت
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BISCUIT JOINTER
BISE
BISECT
BISECTED
BISECTION
BISECTIONAL
BISECTOR
BISECTRIX
BISERIAL CORRELATION
BISERRATE
BISEXUAL
BISEXUALITY
BISHOP
BISHOPRIC
BISK
BISMUTH
BISON
BISPHOSPHONATE
BISQUE
BISSEXTILE
BISTABILITY
BISTABLE
BISTABLE CIRCUIT
BISTABLE MULTIVIBRATOR
BISTATIC RADAR
BISTORT
BISTOURY
BISTRE
BISTRO
BISULCATE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید