دیکشنری
داستان آبیدیک
blowier
bloiəɹ
فارسی
1
عمومی
::
دمنده، نوازنده، وزنده، شكوفه كننده، فوت كننده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BLOW WIDE OPEN
BLOW WITH THE FIST
BLOWCOUNT
BLOWDOWN
BLOWDOWN PORT
BLOWDOWN RATE
BLOWDOWN TUNNEL
BLOWDRYER
BLOWER
BLOWER BUILDINGS
BLOWFISH
BLOWFLY
BLOWGUN
BLOWHARD
BLOWHOLE
BLOWIER
BLOWING
BLOWN
BLOWN UP
BLOWOUT
BLOWOUT PREVENTER
BLOWS
BLOWSY
BLOWTORCH
BLOWTUBE
BLOWY
BLOWZED
BLOWZY
BLUBBER
BLUBBERY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید