داستان آبیدیک

bluff

blʌf


فارسی

1 عمومی:: قمپز، بلف، لاف زدن، حریف‌ را از میدان‌ دركردن‌، بریدگی، بلوف زدن، توپ‌ زدن‌، توپ، توپ‌، توپ زدن

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: see CALL SOMEONE'S BLUFF.

American Heritage Idioms

2 general:: verb mislead, deceive: He will bluff you if you threaten him.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code