دیکشنری
داستان آبیدیک
bouncing
ba͡ʊnsɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
قوی، سرزنده، خوش بنیه، تندرست، (buxom=) پرعضله
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BOULT
BOULTER
BOUNCE
BOUNCE ALONG
BOUNCE AROUND
BOUNCE BACK
BOUNCE BACK AND FORTH
BOUNCE CLUB
BOUNCE FOR
BOUNCE OFF
BOUNCE OUT
BOUNCE RATE
BOUNCE UP AND DOWN
BOUNCED E MAIL
BOUNCER
BOUNCING
BOUNCY
BOUND
BOUND AND DETERMINED
BOUND AND DETERMINED TO
BOUND BY
BOUND FOR
BOUND FOR HOME
BOUND HAND AND FOOT
BOUND IN BOARDS
BOUND MODES
BOUND STATE
BOUND TO
BOUND TO GO
BOUND UP
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید