دیکشنری
داستان آبیدیک
breakaway
bɹe͡ikəwe͡i
فارسی
1
عمومی
::
استعفاء، جدایی، هجوم وحشیانه گله گوسفند و، فرار
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BREAK THE LAW
BREAK THE NEWS
BREAK THE RECORD
BREAK THE SILENCE
BREAK THE SPELL
BREAK THROUGH
BREAK TO
BREAK TO PIECES
BREAK UP
BREAK WIND
BREAK WITH
BREAK WORD
BREAKABLE
BREAKAGE
BREAKAGE KERNEL
BREAKAWAY
BREAKDOWN
BREAKDOWN POINT
BREAKDOWN VALUE
BREAKER
BREAKEVEN POINT
BREAKFAST
BREAKING A PROMISE
BREAKING AND ENTERING
BREAKING CAPACITY
BREAKING DATE
BREAKING DOWN
BREAKING FORCE
BREAKING LOAD
BREAKING PASTA
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید