دیکشنری
داستان آبیدیک
bree
bɹi
فارسی
1
عمومی
::
اب، ابگوشت، دریا
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BREATHE LIFE INTO
BREATHE ON
BREATHE ONE'S LAST
BREATHE OUT
BREATHER
BREATHING
BREATHING GAP
BREATHING HOLE
BREATHING INTO AND OUT
BREATHING SPACE
BREATHLESS
BREATHTAKING
BREATHY
BRED
BREDE
BREE
BREECH
BREECH BIRTH
BREECH BLOCK
BREECH LOADER
BREECH LOADING
BREECHBLOCK
BREECHED
BREECHES
BREECHLOADER
BREED
BREEDING
BREEDING BIRDS
BREEDING WILL TELL
BREEKS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید