دیکشنری
broadness
bɹɔdnəs
فارسی
1
عمومی
::
بسط معنی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BROADCAST INSTRUCTION
BROADCAST MEDIA
BROADCAST SPECTRUM
BROADCASTER
BROADCASTING
BROADCASTING PROTOCOL
BROADCASTING RANGE
BROADCLOTH
BROADEN
BROADEN OUT
BROADER
BROADISH
BROADLEAF
BROADLOOM
BROADLY
BROADNESS
BROADSHEET
BROADSIDE
BROADSIDE SPREAD
BROADSWORD
BROADTAIL
BROADVIEW SECURITY
BROADWAYS
BROADWISE
BROCADE
BROCADED
BROCATEL
BROCCOLI
BROCHETTE
BROCHURE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید