دیکشنری
داستان آبیدیک
browbeat
bɹa͡ʊbit
فارسی
1
عمومی
::
نهیب زدن به، عتاب كردن، تشر زدن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BROTHER
BROTHER IN LAW
BROTHER JONATHAN
BROTHER OF FULL BLOO
BROTHER OF HALF BLOO
BROTHERHOOD
BROTHERLESS
BROTHERLIKE
BROTHERLINESS
BROTHERLY
BROUGHAM
BROUGHT
BROUGHT FORWARD
BROW
BROW AGUE
BROWBEAT
BROWBEAT INTO
BROWN
BROWN AS A BERRY
BROWN BAGGER
BROWN MAJOR
BROWN MINOR
BROWN NOSE
BROWN OFF
BROWN OUT
BROWN RUST
BROWN STUDY
BROWN SUGAR
BROWN TROUT
BROWN WARE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید