دیکشنری
داستان آبیدیک
buckhorn
bʌkhɔɹn
فارسی
1
عمومی
::
استخوان گوزن كه برای ساختن دسته چاقوبكارمیبرن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BUCK SHOT
BUCK STOPS HERE
BUCK UP
BUCK WHEAT
BUCKAROO
BUCKBOARD
BUCKEROO
BUCKET
BUCKET CYLINDER
BUCKET INVERT
BUCKET LIP
BUCKET SEAT
BUCKET SHOP
BUCKET SORT
BUCKEYE
BUCKHORN
BUCKHORN PLANTAIN
BUCKHOUND
BUCKISH
BUCKLE
BUCKLE DOWN
BUCKLE IN
BUCKLE UNDER
BUCKLE UP
BUCKLER
BUCKLING
BUCKLING LOAD
BUCKLING LOADING
BUCKLING MODE
BUCKLING RESTRAINED BRACED FRAMES
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید