دیکشنری
داستان آبیدیک
burger
bɜɹgəɹ
فارسی
1
عمومی
::
تكهای گوشت سرخ كرده یاكباب كردهكه برای تهیه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BUREAUCRATIC
BUREAUCRATIC EXPERTISE
BUREAUCRATIC FORMALISM
BUREAUCRATIC ORGANIZATION
BUREAUCRATIC PROCEDURE
BUREAUCRATIC SYSTEM
BUREAUCREAT
BURET
BURETTE
BURETTO
BURG
BURGEE
BURGEON
BURGEON OUT
BURGEONING
BURGER
BURGESS
BURGH
BURGHER
BURGLAR
BURGLARIOUS
BURGLARIZE
BURGLARY
BURGOMASTER
BURGONET
BURIAL
BURIAL CHAMBER
BURIAL CHEST
BURIAL GROUND
BURIAL LAYER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید