دیکشنری
داستان آبیدیک
buried
bɛɹid
فارسی
1
عمومی
::
بخاك سپرد، زیرخاك كرد
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BURGLARY
BURGOMASTER
BURGONET
BURIAL
BURIAL CHAMBER
BURIAL CHEST
BURIAL GROUND
BURIAL LAYER
BURIAL MOUND
BURIAL ORIENTATION
BURIAL POPULATION
BURIAL POSITION
BURIAL SERVICE
BURIAL SITE
BURIAL VAULT
BURIED
BURIED IN GRIEF
BURIER
BURIN
BURING QUESTION
BURING SCENT
BURION
BURKE
BURKINA FASO
BURL
BURLAP
BURLED
BURLESQUE
BURLINESS
BURLY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید