دیکشنری
داستان آبیدیک
burnish
bɜɹnɪʃ
فارسی
1
عمومی
::
صیقل دادن، جلا دادن، صیقل دادن، صیقل، جلا، پرداخت كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BURN THROUGH
BURN TO A CINDER
BURN TO A CRISP
BURN UP
BURN WITH
BURN WITH A LOW BLUE FLAME
BURN YOURSELF OUT
BURNED TO A CINDER
BURNED UP
BURNER
BURNET
BURNING DISGRACE
BURNING GLASS
BURNING PIT
BURNING QUESTION
BURNISH
BURNISHER
BURNISHING
BURNOOSE
BURNOUS
BURNOUT
BURNT
BURNT ALMOND
BURNT CHILD DREADS THE FIRE
BURNT SACRIFICE
BURP
BURP GUN
BURPEES
BURR
BURRO
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید