دیکشنری
busily
bɪzəli
فارسی
1
عمومی
::
مشغولانه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BUSH
BUSH OUT
BUSH QUAIL
BUSHED
BUSHEL
BUSHEL AND A PECK
BUSHILY
BUSHINESS
BUSHING
BUSHING FORCE
BUSHING FORCE ELEMENT
BUSHMAN
BUSHWHACK
BUSHY
BUSIEST MEN HAVE THE MOST LEISURE
BUSILY
BUSINESS
BUSINESS & ECONOMICS
BUSINESS & PROFESSIONS CODE
BUSINESS ADMINISTRATION
BUSINESS ADVISER
BUSINESS ANALYSIS
BUSINESS ANALYST
BUSINESS AS USUAL
BUSINESS ASSOCIATION
BUSINESS BEFORE PLEASURE
BUSINESS CASE
BUSINESS CENTER
BUSINESS COLLABORATION
BUSINESS COMBINATION
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید