دیکشنری
busk
bʌsk
فارسی
1
عمومی
::
مجهز كردن، باعجله پیش رفتن، عجله كردن
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BUSINESS SERVICES MANAGEMENT
BUSINESS SIMULATION GAME
BUSINESS STRATEGIC UNITS
BUSINESS STRATEGY
BUSINESS STRENGTHS
BUSINESS SYSTEM
BUSINESS TO BUSINESS
BUSINESS TO BUSINESS SPONSORSHIP
BUSINESS TOBUSINESS ADVERTISING
BUSINESS UNIT
BUSINESS VALUE
BUSINESS VISIONARY
BUSINESSLIKE
BUSINESSMAN
BUSINESSMAN, BUSINESSWOMAN
BUSK
BUSKIN
BUSMAN'S HOLIDAY
BUSS
BUST
BUST A BRONCO
BUST A GUT
BUST A MOVE
BUST ASS
BUST ASS OUT OF
BUST BALLS
BUST BUTT TO
BUST ONE
BUST ONE'S ASS
BUST OUT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید