دیکشنری
داستان آبیدیک
buttocks
bʌtəks
فارسی
1
عمومی
::
سرین، جفته، كفل، است
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BUTTERFINGERED
BUTTERFLIES IN ONE'S STOMACH
BUTTERFLIES IN STOMACH
BUTTERFLY
BUTTERFLY LEAFLET
BUTTERFLY PULL
BUTTERFLY VALVE
BUTTERINE
BUTTERIS
BUTTERMILK
BUTTERPUMP
BUTTERSCOTCH
BUTTERWORTH FILTER
BUTTERY
BUTTOCK
BUTTOCKS
BUTTON
BUTTON DOWN
BUTTON DOWN SHIRT
BUTTON HOOK
BUTTON LIP
BUTTON ONE'S LIP
BUTTON PATCH GEOMETRY
BUTTON UP
BUTTONHOLE
BUTTONHOLE SOMEONE
BUTTONHOOK
BUTTONS
BUTTONWOOD
BUTTONY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید