داستان آبیدیک

by

ba͡i


فارسی

1 عمومی:: بواسط‌ه‌، بتوسط‌، پهلوی‌، بوسیله‌، از، بدست‌، با، نزدیك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: prep. before: Be there by ten. prep. near: It was by the door. prep. past: He drove by the house. adv. on hand: Please stand by.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code