دیکشنری
داستان آبیدیک
cajolement
kəd͡ʒolmənt
فارسی
1
عمومی
::
گول، دست بسر كردن، (cajolery=) ریشخند
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CAHIER
CAHOOT
CAHOOTS
CAIN
CAIQUE
CAIRD
CAIRN
CAIRNFIELD
CAIRO
CAISSON
CAITIFF
CAJAL BODY
CAJOLE
CAJOLE INTO
CAJOLE OUT OF
CAJOLEMENT
CAJOLERY
CAKAMANDER
CAKE
CAKE WASHING
CAKE WITH
CAL RESISTANCE
CALABASH
CALABOOSE
CALAMANCO
CALAMINE
CALAMINT
CALAMITE
CALAMITOUS
CALAMITY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید