دیکشنری
calory
kæləɹi
فارسی
1
عمومی
::
كالری، ( calorie=) واحد سنجس گرما
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CALMLY
CALMNESS
CALOMEL
CALORESCENCE
CALORIC
CALORIC ENGINE
CALORIE
CALORIE BURNING
CALORIFIC
CALORIFIC VALUE
CALORIFICATION
CALORIMETER
CALORIMETRY
CALORIMOTOR
CALORISING
CALORY
CALOTROPIS
CALOTTE
CALTROP
CALUMET
CALUMNIATE
CALUMNIATION
CALUMNIATOR
CALUMNIATORY
CALUMNIOUS
CALUMNY
CALVADOS
CALVARY
CALVE
CALVIN
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید