دیکشنری
داستان آبیدیک
castor
kæstəɹ
فارسی
1
عمومی
::
كرچك، (caster، rotsaC): تنگ كوچك ادویه یا سركه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CASTIGATE
CASTIGATION
CASTIGATORY
CASTILE SOAP
CASTING
CASTING FLOOR
CASTING FURNACE
CASTING OUT NINES
CASTING VOTE
CASTLE
CASTLE GATE UPGRADE 1
CASTLE UPGRADE 1
CASTLE WARD
CASTLED
CASTLES IN THE AIR
CASTOR
CASTOR BEAN
CASTOR BEANS
CASTOR OIL PLANT
CASTOREUM
CASTRAMETATION
CASTRATE
CASTRATED
CASTRATION
CASUAL
CASUAL ATTRIBUTION
CASUAL CONSISTENCY
CASUAL EXPLANATION
CASUAL LABOURER
CASUAL OBSERVER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید