داستان آبیدیک

center


فارسی

1 صنایع غذایی:: مغز

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مركز، درمركز قرار گرفتن‌، میان‌، وسط‌ ونقط‌ه‌مركزی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun middle: The center of the storm is in Canada. verb put in middle: Center the picture on the wall.

Simple Definitions

2 general:: In addition to the idiom beginning with CENTER, Also see DEAD CENTER; FRONT AND CENTER.

American Heritage Idioms


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code